استراتژی به معنای برگزیدن مجموعه اقدامات متفاوتی در مقایسه با رقبا است که پیاده سازی و پیگیری انها منجر به دستیابی به جایگاه یگانه و ارزشمندی در بازار خواهد شد. به اعتقاد نورتون(2002)، سازمانها از استراتژی جهت ایجاد ارزش برای ذینفعان خود استفاده می کنند. به عبارت دیگر، استراتژی یک سازمان مشخص میکند که سازمان چگونه میخواهد برای سهامداران، مشتریان و شهروندان ارزش ایجاد کند (Kaplan & Norton, 2005 ).

 به نظر مینزبرگ، آلستراند و لمپل(2005)، استراتژی برنامه های مدیران ارشد، برای دستیابی به نتایجی است که با رسالت و هدفهای سازمان سازگار باشد(Ahmadpour Dariani, 2005).استراتژی را می توان راه و روش تحقق مدیریت سازمان تلقی کرد، به گونهای که از این راه سازمان عوامل خارجی( و تهدیدها) و عوامل داخلی(قوتها و ضعفها)را بررسی و شناسایی کرده و از قوتهای داخلی وفرصتهای خارجی به درستی بهره برداری نموده، ضعفهای داخلی را از بین ببرد و از تهدیدهای خارجی نیز بپرهیزد.

نکته: استراتژیها باعث می شوند که سازمان با طی مراحل تدریجی از حالت کنونی خود پافراتر گذاشته و به جایگاه مورد نظر (در آینده)دست یابد.

سطوح استراتژی

استراتژی را می توان در سه سطح تفکیک کرد: استراتژی بنگاه یا سازمان ، استراتژی تجاری یا کسب و  کار  و استراتژی های وظیفه ای یا کارکردی.



مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها