در سال های 1986 و1987 برای اولین بار اصطلاح سقف شیشه ای در مجله وال استریت ژورنال و توسط موریس و همکارانش به کار گرفته شد. این اصطلاح درباره ارتقاء ن در محیط های کاری و سازمانی به کار گرفته می شود. به این معنا که مجموعه ای از موانع و چالش بر سر راه ن و در محیط های کاری شان وجود دارد که اجازه پیشرفت به آنان  نمی دهد. سقف شیشه ای  شامل چیزهایی است که دیده نمی شوند؛ عرف ها وهنجارها و نه قوانین. در ایران قوانین ممکن است در بسیاری  مواقع مانعی برای ن ایجاد نکرده باشند، اما سقف شیشه ای که همان محدودیت های موجود اما  غیر قابل رویت است، موانع پیش رو را ایجاد می کند. زیر سقف شیشه ای، ن زیر نظارت بیشتری از همه نظر نسبت به دیگران قرار دارند.(رومه کارون،1393)و نردبان  ترقی در سازمان می شود(ریدگوای ،2001؛کارلی و اگلی ،2001؛ وایر ، 2007). بر اساس تعریف کمیسیون فدرال از سقف شیشه ای در سال1995، این پدیده تنها خاص ن نبوده بلکه شامل اقلیتها ( قومی و مذهبی) نیز میشود: موانعی نامرئی و غیرقابل عبور که از دستیابی اقلیتها و ن به رده های بالای سازمانی جلوگیری می کند، صرف نظر از قابلیتها وموفقیت های آنها» ( کوترو همکاران، 2001 ). سقف شیشه ای نگرشها و تعصب های منفی است کــه مــانع از آن می شود  ن و گـروه های اقلــیت ورای یک سطح خاص در سلسله مراتب سازمانی بروند(سنزو و رابینز، 2001). سقف شیشه ای نوعی نابرابری است که البته با تبعیض جنسی، نژادی یا مذهبی متفاوت است. وقتی از تبعیض جنسی در مورد ن صحبت می شود؛ یعنی در تمامی سطوح سازمانی درصد حضور ن یکسان است، اما سقف شیشه ای برای مواقعی استفاده می شود که درصد حضور ن در سطوح مختلف متفاوت است؛ به عبارت دیگر در سطوح پایین سازمانی حضور ن زیاد بوده، بتدریج با نزدیک شدن به سطوح بالاتر سازمانی تعداد ن کاهش پیدا می کند. در این صورت این نوع نابرابری محدود و متفاوت است و به این علت هم نیازمند متمایز شدن است( ماومی،2004). گاهی نیز برای اشاره به شکاف عمیق دستمزد در سطوح بالای توزیع درآمدها به کار رفته است. به این معنا که کارکنان زن درگروه های بالای درآمدی، در مقایسه با همردیفان مرد خود دریافتی کمتری دارند. سقف شیشه ای بیان می کند که ن و اقلیت ها در دستیابی به سطوح بالای سلسله مراتب شکست می خورند. آنها به پست های عالی در سازمان نزدیک می شوند، اما بندرت آن را به چنگ می آورند. این سرخوردگی باعث می شود که تصور کنند یک سقف شیشه ای وجود دارد، یعنی موانعی تبعیض آمیز، در راه تلاش خود برای دستیابی به سطوح عالی مدیریتی در سازمانها، مشاهده می کنند(میرغفوری،1390).

موانع پیشرفت ن در سازمان ها امروزه یک دلیل نسبتا ساده دارند. اکثر سازمان ها به واسطه مردان و بر اساس تجارب مردانه ساخته شده اند. اگرچه ن در نسل گذشته وارد نیروی کار شده اند و به طور کلی توافق شده اند که ارزش عظیمی را افزوده اند، تعاریف سازمانی از شایستگی و رهبری هنوز بر صفاتی است که کلیشه ای با مردان مرتبط است: سخت گیر، تهاجمی، قاطع.(دبرا، 2003)




مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها