برای نقد در مورد مدیریت دولتی نوین لازم است که به طریقه اداره جوامع قبل از آن نگاه شود و سیر رسیدن جوامع به مدیریت دولنی نوین می تواند از اهمیت زیادی برخودار باشد ، طی دورانها جوامعه از یک سیستم چپاول و استبدادی  و دیوان سالارانه به سمت اداره امور سنتی حرکت نمود و در خود اداره امورسنتی نیز با مشکلاتی شبیه مدیران اتوبوسی و رابطه مداری  بجای شایسته سالاری مواجه شده اند که برای رفع آن  به انجام کارهای شبیه قانون پندلتون (قانون خدمات کشوری) و استفاده از بورکراسی دست زده اند و بعد از این مرحله به مدیریت دولتی نوین رسیده اند. اما نمی توان گفت که مدیریت دولتی نوین به طور کامل می تواند سیستم دولتی یک کشور را بهبود یا ارتقا بخشد بنابراین می توان از دو دیدگاه مثبت ومنفی  در مورد آن سخن به میان آورد  که در ادامه به آن پرداخته می شود:

دیدگاه مثبت:

-کاربرد مدیریت دولتی نوین در جوامع می تواند سازمانها را از حالت مصرف کننده یا هزینه زا به سمت سودآور سوق داد زیرا دیدگاه مدیران دولتی اینگونه است که آنها فقط باید بودجه ای که به آنها می رسد را به مصرف برسانند و مدیران دولتی توجه ندارند  که این بودجه در کجا وچگونه صرف می شود زیرا آنها به سودآوری  طرحی که بودجه به آن اختصاص داده شده است توجه ای نمی کنند.

- با این نوع مدیریت می توان مدیران را براساس نظریه اصل و وکیل پاسخگو نموده زیرا آنها مسئول تصمیمات خود هستند و باید در مقابل تصمیم خود به دولت وسهامداران و مردم پاسخگو باشند.

- با کوچک نمودن دولت می توان هزینه های گزافی که بردوش دولتها وجود دارد را کم نمایند  و اعمال تصدی که در اختیار دولت است را  به بخش خصوصی سپرد و بخش خصوصی را فعال نمود.

 - با وجود سپردن بسیاری از فعالیتها به بخش خصوصی مانع خروج نخبگان از کشورها می شود زیرا بخش خصوصی حاضر است در مقابل دانش ومهارت آنها سرمایه گذاری زیادی نماید و از دانش آنها را  در کشور استفاده نماید.

دیگاه منفی:

شاید بزرگترین نگاه منفی به این نوع مدیریت،کوچک سازی دولت است، زیرا کوچک سازی دولت باعث آسیب رسانی به بخش فقیر وکم درآمد جامعه می شود. اگر بخواهیم کوچک سازی دولت و سپردن به بخش خصوصی را توضیح دهیم، می توان آن را با دو مثال بیان نمود:

مثال اول: خصوصی سازی مراکز درمانی: اگر مراکز درمانی به طور کامل براساس نگاه مدیریت دولتی نوین از دولت به صورت کوچک سازی به بخش خصوصی سپرده شود، بخش خصوصی در اولین قدم اقدام به ساخت مراکز درمانی می کند که باید برای استفاده از آنها هزینه های زیادی پرداخت شودکه  افراد کم درآمد از پرداخت آن عاجز می باشند و به زبان ساده می توان بیان کرد که نگاه مدیریت دولتی نوین به افراد به عنوان مشتری می باشد و درمقابل هرمقداری که افراد هزینه  کنند از خدمات می توانند استفاده نمایند.

مثال دوم:طریقه نگهداری زندانیان: اگر سیستم نگهداری زندانیان به بخش خصوصی سپر ده شود و باتوجه به اینکه زندانیان در زندانها به انجام فعالیت ها وتولید کالاها می پردازند و نیروی کار ارزان قیمت محسوب می شوند ، به همین دلیل زندانها سعی می کنند به طرق مختلف میزان مدت زندانی افراد را افزایش داده تا مدت زمان بیشتری از این نیروی کار ارزان بهره ببرند و سود و منفعت افزایش دهند.

کوچک سازی دولت و سپردن اختیارات تصدی گری به بخش خصوصی و برون سپاری فعالیت های دولت موجب می شود که نظام بازار دچار تغییرات شود و قیمتها افزایش یافته و اقشارکم درآمد توانایی خرید بسیاری از محصولات را نداشته باشند و از طرفی خط مشی گذاری های اقتصاد دواتی با اقتصاد بازاری تفاوت دارد و در صورتی که اقتصاد بازار دچار شکست شود صدمات زیادی به قشر کم درآمد وارد می شود و از طرفی بخش خصوصی همواره به دنبال سود برای خود می باشد و قبل از این بسیاری از کالاهای عمومی را دولت ها تهیه می کردند حال بخاطر سود پایین کالاها ، بخش خصوصی راغب به این کار نمی شود و درنتیجه قشر کم درآمد دچار ضربات شدید می شود.

با توجه به مطالب گفته شده می توان بیان کرد که مدیریت دولتی نوین در کنار مزایای که برای آن درنظر گرفته می شودند دارای یک عیب بزرگ است که آن افزایش فاصله طبقاتی می باشد که میتواند باعث نابودی جامعه شود و از طرفی کوچک کردن بیش اندازه دولت ها باعث می شود که دولت نتواند اعمال حاکمیت وتصدی خود را انجام دهد و باعث قدرت گرفتن بیش از اندازه بخش خصوصی شده و انتظار داشت که دولت قدرت نفوذ خود از دست بدهد و همچنین دیگر قادر به پرداخت کمکهای بهداشتی وآموزشی و به اقشار کم درآمد نباشد. به بیان ساده می توان گفت مدیریت دولتی نوین ضمن نگاه کردن به افراد به عنوان مشتری و ارایه خدمات به افراد براساس میزان پرداختی، به اقشار کم درآمد توجهی ندارد و تنها به جوامع مرفه ارایه خدمات می پردازد.

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها