بهطور کلی، سه عنصر نامرئی در شکلگیری عملکرد افراد وجود دارد که تاثیر شگرف وتعیینکنندهای بر عملکرد کلیه سطوح شرکتها و سازمانها داشته و قدرت و کارآمدی هر مدیری بر اساس میزان توجه او به این سه عنصر و عامل تعیینکننده مشخص میشود. نخستین عامل نامرئی موثر بر عملکرد، کیفیت نتایج و دستاوردها است که به کیفیت اقدامات و رفتارهای کارکنان سازمان و میزان تاثیرگذاری مدیران بر شکلگیری آنها مربوط میشود. هنگامی که یک مدیر بتواند با ایجاد و تقویت تغییرات مثبت در رفتار و فعالیتهای کارمندان، موجب بهدست آمدن نتایج مطلوبتری شود، در واقع توانسته نقش مدیریتی خود را به شکل مطلوبی انجام دهد.
دومین عنصر نامرئی عملکرد به تاثیرگذاری مدیران بر بهبود رفتارهای سازمانی کارکنان مربوط میشود. اگرچه بسیاری بر این باورند که عامل اصلی و کلیدی در شکلگیری الگوهای رفتاری کارکنان حول محور مهارتها متمرکز میشود، اما باید دانست که عواملی چون احساسات و عواطف کارکنان نیز در این میان نقش بسزا و تعیینکنندهای دارد و چنانچه مدیری بتواند کاری کند که کارمندانش همان احساسی را داشته باشند که او دارد و همان چیزی را بخواهند که او میخواهد، آن گاه همه مشکلات حل خواهد شد و در چنین حالتی است که مدیر مطمئن خواهد بود کارمندانش با کمال میل و از صمیم دل به خواستههای او جامهعمل خواهند پوشاند؛ بدون اینکه خود را مجبور و مم به این کار ببینند. بنابراین باید توجه داشت که احساسات و عواطف کارکنان نقشی کلیدی در بروز تغییرات رفتاری و عملکردی مثبت از سوی آنها دارد و این همان عامل نامرئی سومی است که بر بهبود عملکردها تاثیر بسزایی دارد. همه ما بارها دیدهایم که وجود نگرشهای احساسی و عاطفی مثبت در محیط کار چه معجزاتی را رقم زده و چه ناممکنهایی را ممکن ساخته است.بنابراین مدیران میتوانند با توجه کافی به عوامل نامرئی عملکرد و تمرکز بر بخشهای نرم و تغییرپذیر ذهن کارکنان، آنها را برای پذیرش و انجام هرگونه تغییر و تحولی در سازمان بسیج کنند و هرگونه مقاومت و ایستادگی در برابر تغییر و تحولات سازنده را درهم بشکنند.
درباره این سایت