سازمان هولوگرافیک
در عصر اطلاعات، به موازات حرکت به سمت پیچیدگی، سازمان ها برای حفظ انعطاف و پاسخ بهموقع به اامهای محیطی ناچارند در مقایسه با محیطهای پایدار و باثبات، به واحدها و اجزای فرعی خود، آزادی عمل بیشتری دهند و از آنجاکه مستقل شدن و خودگردان شدن واحد ها موجب از میان رفتن تمرکز در سازمان می شود، پیامدهای سوئی را برای سازمان به دنبال دارد. از اینرو، سازمان ها مجبورند به دنبال روشهایی باشند که از طریق آنها ویژگیهای کل را در یکایک اجزا متبلور کنند تا هر جزء، آینة تمام نمای کل سازمان باشد. الگوی ارائه شده برای چنین سازمانی را می توان در اصل هولوگرافیکی سازمان ها یافت. ایجاد مفهوم هولوگرافیک را به دانشمند مجاری به نام دنیس بوگار نسبت میدهند که در سال 1948 با توجه به صفحات مکانیکی هولوگرام، مقولة هولوگرافیکی را مطرح ساخت. واژۀ هولوگرافیک متشکل از دو جزء » هول به معنای کل و» گراف» به معنای نماست که به صورت تحت الفظی به معنای تصویری از کل یا تمام تصویراست. تفکر کل گرا در حقیقت، همان تفکر سیستمی است؛ با این تفاوت که در تفکر سیستمی، تأکید بر مجموعة اعضای به هم وابسته است که در آن، همگی اجزا، یک واحد کل را تشکیل می دهند ، اما تفکر هولوگرافیک پا را فراتر نهاده و علاوه بر قبول تفکر سیستمی، معتقد است که کیفیت کل، در یکایک اجزا نهفته است و هریک از اجزا، به تنهایی یک کل را تشکیل می دهند. از جمله ویژگی های بارز سازمان های هولوگرافیک می توان موارد زیر را ذکرکرد:
به بیان واضح، استعارۀ سازمان هولوگرافیک، بیانگر سیستمهایی است که کیفیت کل به گونه ای در تمامی اجزا متبلور است که هر جزء و واحد، توانایی خودسازماندهی و بازآفرینی را به طور پیوسته داشته باشد و در آن، اجزا توانایی پاسخ به نیازهای محیطی را داشته باشند و سازمان با وجود چالش در هر واحد یا جزء، بدون مشکل به مسیر خود ادامه دهد. از اینرو، مدیران این سازمان ها باید چگونه آموختن را به اعضای خود یاد دهند تا اعضای واحدها چگونگی برخورد با مسائل پویا را فراگیرند و بتوانند به گونه ای مستقل به مسائل و چالش های فرارو غلبه کنند.
منبع:
تابان، محمد؛ شرفی، وحید؛ حیدریان ،حسین؛ بابایی ،سیروس. 1393 . نقش مدیریت دانش در سازمان های هولوگرافیک(مورد مطالعه: اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایلام)، مدیریت دولتی، دورۀ 6، شمارۀ 4، صص647-664.
درباره این سایت