آموزش از رفتارهایی است که افراد بشر مدام به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به آن مبادرت می ورزند . آنچه آموزش نوین را از تعلیم و تربیت سنتی مشخص و متمایز می کند، تغییر فکر تربیت آغازی به آموزش مداوم در طول زندگی است.

جان پی. ویلسون  (2005) ،در مقدمه کتاب توسعه منابع انسانی می نویسد: یادگیری و کارآموزی برای افراد و سازمانها از پنج اصطلاح کارآموزی، آموزش، توسعه، یادگیری و توسعه منابع انسانی تشکیل می شود. از دیدگاه وی کارآموزی نمونه فعالیتی است که شاگرد با کار نزد استادکار، یک حرفه را می آموزد. به خلاف کارآموزی که بیشتر جنبه عملی دارد، (به زعم وی) آموزش جنبه نظری دارد و تاکید آن بر فهم و درک آثار کلاسیک، متن و رویه ها دارد. در یادگیری نیز تلاش فردی مستتر است.  در مقابل این سه اصطلاح، عبارت توسعه مبتنی بر رشد و بهبود تواناییهای فردی یا گروهی است. این رشد می تواند هم جنبه نظری داشته باشد و هم جنبه عملی را شامل شود . بدین ترتیب اصطلاح توسعه منابع انسانی به مثابه چتری است که همه گونه های کارآموزی، آموزش، یادگیری و توسعه تواناییهای فردی و گروهی را در بر می گیرد.  در این تعبیر آموزش خدمت به منظور اصلاح و بالا بردن دانش، مهارتها، نگرشها و رفتارهای اعضای سازمان برای انجام دادن وظایف خاص محوله سازمانی است . به عبارت دیگر دوره های آموزش نیروی انسانی شامل برنامه ها و فعالیتهای طراحی شده برای بهبود عملکرد کارکنان با هدف حل معضلات و مشکلات عملکرد فعلی و پیشگیری از مشکلات آتی سازمان است(کلاین ،2009). همچنین به  رویکردی که هدف اصلی آن تغییر و یادگیری کارکنان و افزایش مهارتهای لازم جهت ایفای اثربخش تر وظایف شغلی است، آموزش ضمن خدمت گفته می شود(ساعتچی، 1382).  از نظر صفوی (1373) آموزش ضمن خدمت نیروی انسانی عبارت است از بهبود بخشیدن به فعالیتهای آموزشی و پرورشی مرتبط با رشته تخصصی آنان که عمدتاً یا انحصاراً به منظور دانش افزایی، کسب مهارت و تغییر نگرشهای حرفه ای در آنان صورت می گیرد. سید جوادین (1387) معتقد است باتوجه به تغییرات تکنولوژی و روشهای انجام کار، افزایش پیچیدگی سازمانها، تنوع تخصصها و مشاغل، به طور مداوم باید امر آموزش و پرورش نیروی انسانی بر اساس سنجش عملکرد افراد و برنامه ریزی وضعیت پیشرفت آنها مشخص گردد.

انواع آموزش های نیروی انسانی

آرمسترانگ (2009) میان دو روش یادگیری رسمی و غیررسمی تفاوت قائل شده  است. در حالی که یادگیری غیررسمی در خلال کار و به واسطه علائق مشخص و متناسب با نیازهای فردی صورت می گیرد، یادگیری رسمی برنامه ریزی شده، از بالا به پایین و متناسب با نیازهای سازمانی است. به باور وی افراد می توانند تا بیش از هفتاد درصد مطالبی که نیاز دارند را به صورت غیررسمی یاد بگیرند. برخی از تفاوتهای دو گونه یادگیری غیررسمی و رسمی از دیدگاه آرمسترانگ عبارت اند از:

 

یادگیری غیررسمی

یادگیری رسمی

به شدت مرتبط با نیازهای فردی

مرتبط با برخی و غیرمرتبط با برخی دیگر از نیازها

یادگیرندگان بر اساس نیاز یاد می گیرند

همه یادگیرندگان یک چیز را می آموزند

یادگیرندگان تصمیم می گیرند که یادگیری چگونه

شکل بگیرد

یاددهندگان تصمیم می گیرند یادگیری چگونه شکل بگیرد

کاربرد بلافاصله موضوع یادگرفته شده

اغلب یادگیری با کاربرد فاصله دارد

 

آموزشهای رسمی نیروی انسانی را می توان به دو روش برگزار کرد:

الف)آموزش بلندمدت: این نوع آموزش را می توان به منظور آماده سازی افراد برای تصدی حرفه های گوناگون ارائه کرد. مهمترین ویژگی آن طولانی بودن مدت آموزش است که محتوای آن معمولاً به صورت تلفیقی از آموزشهای عمومی، ارتقای سطح دانش علمی و مهارتهای عملی ارائه می شود. این نوع آموزشها را معمولاً مراکز آموزش عالی، دانشگاهها و مؤسسات حرفه ای ارائه می

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها